سیمای کلی دوران ظهور

با آنكه قرآن كريم معجزه جاويد پيامبر ما در همه زمانهاست ، اما مى توان گفت پيشگوئى هاى پيامبر از سرنوشت بشر و تحولات گوناگون اسلام در مسير تاريخ ، و خبر از مجد و عظمت و پيروزى دوباره اسلام در جهان ، از معجزه هاى ديگر آن پيامبر عظيم الشأن است .
عصر ظهور اسلام در واقع همان عصر ظهور مهدى موعود ( عج ) است .

در احاديثى كه " صحابه پيامبر " ، " تابعين " ، نويسندگان " صحاح " و " دايرة المعارف هاى حديثى " ( * ) مذاهب مختلف اسلامى از سول خدا ( صلى لله عليه وآله ) نقل كرده اند ، هيچ فرقى ميان " عصر ظهور اسلام " و " عصر ظهور مهدى موعود " گذاشته نشده ست ، در اين احاديث كه به " احاديث بشارت نبوى " معروف است ، به ظهور مهدى موعود مژده داده شده و تعداد آنها بالغ بر صدها حديث است و چنانچه احاديث امامان معصوم را بر آنان اضافه كنيم ، تعداد احاديث بشارت نبوى به هزاران حديث خواهد رسيد . چرا كه ائمه هدى آنچه براى ما نقل مى كنند از رسول خدا بيان مى كنند .
(*)" صحابه پيامبر " معمولا به افرادى گفته مى شود كه موفق به درك محضر رسول خدا در زمان حيات آن حضرت شده اند . و " تابعين " به افرادى گفته مى شود كه سخنان پيامبر خدا را از صحابه شنيده و خود موفق به درك او نشده اند . " صحاح " يعنى دو كتاب معروف بخارى و مسلم و صحاح سته يا كتب سته به كتابهاى حديثى اهل سنت گفته مى شود كه نزد دانشمندان اهل سنت از اعتبار و صحت بالائى برخوردار است و " دايرة المعارفهاى حديثى " شامل كتابهاى حديثى مفصلى است كه احاديث پيامبر خدا را جمع آورى كرده اند .

بر پايه احاديث ، منطقه عمومى ظهور حضرت ، شامل:
كشورهاى يمن ، حجاز ، ايران ، عراق ، منطقه شام و فلسطين ، مصر و مغرب عربى است .

سيمايى كه اين احاديث از اوضاع جهان و اوضاع منطقه ظهور در آن دوران ارائه مى كنند سيمائى كلى ست كه بسيارى از حوادث بزرگ را همراه با جزئيات آن در كنار نام اشخاص و مكان ها بيان نموده و تلاش شده تا تصوير شفاف دوران ظهور را به شكل دقيق و بهم پيوسته از ميان احاديث ، استخراج و در دسترس عموم مسلمانان قرار دهیم .

احاديث ما بيانگر آن است كه ظهور حضرت مهدى ( عليه السلام ) پس از يك رشته حوادث مقدماتى منطقه اى و بين المللى از شهر مكه آغاز خواهد شد .
در سطح منطقه ظهور ، ابتدا دو دولت هوادار آن حضرت در ايران و يمن تشكيل مى گردد .
ياوران ايرانى حضرت ، دولت خود را سالها قبل از ظهور برپا مى كنند و پس از قرار گرفتن در يك جنگ طولانى ، آنرا با پيروزى به پايان مى رسانند .
اندكى قبل از ظهور ، در بين ايرانيان دو شخصيت برجسته بر مسند قدرت تكيه مى زنند ، يكى مردى خراسانى ست كه در قالب يك چهره سياسى و ديگرى شخصى به نام شعيب فرزند صالح كه در قالب يك چهره نظامى بروز مى كنند . ايرانيان به رهبرى آنان ، نقش مهمى در حركتهاى ظهور حضرت برعهده مى گيرند .
و اما ياران يمنى حضرت ، نهضت خود را تنها چند ماه قبل از ظهور آغاز مى كنند . به نظر مى رسد كه يمنى ها علاوه بر آماده كردن مقدمات ظهور ، در حوادث آن روز حجاز كه با خلأ سياسى روبرو خواهد بود ايفاى نقش خواهند كرد .
در حجاز ، پادشاهى به نام عبدلله كه از خاندان معروف آن سرزمين است ، به قتل مى رسد ، او آخرين پادشاه سرزمين حجاز خواهد بود . در پى اين حادثه بر سر جانشينى او اختلافات فراوانى ايجاد مى شود . اين اختلافها به خلأ سياسى در منطقه حجاز منتهى گشته و تا ظهور حضرت ادامه مى يابد :
" آنگاه كه عبدلله بميرد ، مردم در انتخاب جانشين او به توافق نرسند ، اختلاف ها آغاز شود و اين اختلاف به خواست خداوند ، تا ظهور مولايتان تداوم يابد . بطورى كه دوران سلطنتهاى طولانى به پايان رسد و عمر حكومت حاكمان به چند ماه و چند روز كاهش يابد . ابو بصير مى گويد : عرض كردم : آيا اين دوران طولانى خواهد بود ؟ فرمود : هرگز . "

پس از قتل عبدلله ، اختلافها به درگيرى ميان قبائل حجاز تبديل مى گردد :
" از نشانه هاى ظهور ، حادثه اى است كه بين مكه و مدينه رخ مى دهد . به امام عرض كردم حادثه چيست ؟ فرمود : بر اثر تعصبهاى قبيله اى ، ميان مكه و مدينه فلانى پانزده نفر از سران قبيله فلان را خواهد كشت " .

در حديثى از عبدالرحمان بن سيابة آمده است :
" امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : چگونه خواهيد بود روزگارى كه شما را نه دسترسى به امامى هدايتگر باشد و نه دانشى روشنگر . در حالى كه گروهى از شما از گروه ديگر متنفر و گريزانيد . در آن آزمايش خوبان و مخلصان از ديگران شناخته شوند . جنگ و اختلاف بالا گيرد بطورى كه قدرت ، در آغاز روز به دست كسى افتد و در پايان همان روز از او گرفته شده و به قتل رسد ." (الامامة والتبصرة ص ۱۳۰)

در همين حال نشانه هاى ظهور آشكار مى گردد و شايد
بزرگترين نشانه ، همان نداى آسمانى است كه به نام حضرت در روز بيست و سوم ماه رمضان به گوش جهانيان مى رسد .

سيف پسر عميره چنين مى گويد :
" نزد منصور ( خليفه عباسى ) بودم . او بى مقدمه خطاب به من گفت :
اى سيف بن عميره ، به يقين منادى از آسمان ندا خواهد داد و نام مردى از فرزندان ابو طالب را خواهد خواند .
گفتم : اى اميرالمؤمنين جانم فداى شما باد ! آيا به اين سخن ايمان داريد ؟
گفت : آرى ، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست ، اين همان چيزى است كه به گوش خود شنيده ام .
گفتم : اى امير مؤمنان ، اين حديث را پيش از اين نشنيده بودم .
گفت : اى سيف ، آنچه شنيدى حق است . وقتى آن حادثه به وقوع پيوندد ، نخستين كسانى كه نداى آسمانى را پاسخ دهند مائيم ، چرا كه آن ندا ، مردى از عمو زادگان ما را مى طلبد !
گفتم : مردى از فرزندان فاطمه (علیه السلام) ؟
گفت : آرى اى سيف . اگر اين سخن را از محمد بن على ( امام محمد باقر (علیه السلام) ) نشنيده بودم ، اگر تمام مردم روى زمين هم برايم نقل مى كردند ، نمى پذيرفتم . اما گوينده اين خبر ، محمد بن على است "

با اين نداى آسمانى ، حضرت ارتباط با برخى از ياران خود را آغاز مى كند و پس از آن ، در همه جاى عالم سخن از " مهدى موعود " بر زبانها جارى مى گردد .
سينه ها مالامال از مهر و محبت او مى شود . دشمنان از ظهورش بيمناک و جستجو براى دستيابى به آن وجود مبارک را آغاز مى كنند .
ميان مردم شايع مى شود كه او در شهر مدينه است .
حكومت حجاز يا نيروهاى خارجى ، از سپاه سفيانى كه در سوريه مستقر است يارى مى طلبد تا شايد بتواند بر اوضاع داخلى مسلط شده و جنگهاى قبيله اى حجاز را پايان دهد .
سپاهيان سفيانى وارد مدينه مى شوند . آنها هر مرد هاشمى را كه مظنون به نظر برسد دستگير و زندانى و بسيارى از آنان و هوادارانشان را به قتل مى رسانند .
بر اساس روايت حماد ، در اين حوادث ، سفيانى ، لشكر ويژه اى را براى تعقيب و بازداشت فرزندان زهرا (علیه السلام) گسيل مى كند . اين لشكر تمامى فرزندان آل محمد را شناسائى و روانه زندان كرده و به كوچك و بزرگ آنان ترحم نمى كند . مردى بدست اين لشكر ويژه كشته مى شود ، اما حضرت به همراه شخصى به نام منصور ، نگران و هراسان - همچون خروج موسى هنگام تعقيب فرعونيان - از مدينه خارج مى گردند ، لشكر ويژه سفيانى در تعقيب آنان به تلاش خود ادامه مى دهد . اما حضرت به سلامت وارد مكه مى شود .
در شهر مكه حضرت فعاليت خود را بار ديگر آغاز وارتباطات گسترده اى با ياران خود برقرار مى كند تا آنكه شب دهم محرم فرا مى رسد .

شامگاهان پس از نماز عشا ، نهضت مقدس آن حضرت از حرم شريف و از كنار بيت لله الحرام با صدور بيانيه اى براى اهالى مكه آغاز مى گردد .

بلافاصله ، دشمنان حضرت براى نابودى او وارد عمل مى شوند . اما ياران مهدى ( عج ) پيرامونش حلقه زده و بشدت از او محافظت
مى كنند . پس از ساعاتى ، ياران حضرت بر مسجد و بر شهر مكه مسلط مى شوند .

صبح روز دهم محرم ، حضرت با صدور بيانيه اى به زبانهاى مختلف مردم عالم ، جهانيان را به يارى خود دعوت مى كند .

او در اين پيام اعلام مى كند كه مدتى در شهر مكه مى ماند تا معجزه اى كه جد بزرگوارش حضرت محمد مصطفى ( صلى لله عليه وآله ) وعده داده عملى گردد . معجزه اى كه طى آن لشكرى از دشمنان حضرت كه به تعقيب او پرداخته و براى مقابله با وى رهسپار مكه هستند ناگهان ناپديد مى شوند گوئى كه زمين دهان گشوده و همه را يكجا بلعيده است ! ديرى نمى پايد كه اين معجزه عملى مى گردد و سپاه سفيانى كه از مدينه بسوى مكه در حركت است ، ناپديد مى شود !

" سپاه سفيانى چون به بيابانهاى مدينه رسد خداوند ناپديدشان سازد و اين حادثه همان است كه در كلام خداوند آمده است : اى كاش مى ديدى كه آنان وحشت زده اند و راه گريزى ( برايشان ) نيست و از جايى نزديك گرفته شوند (سبأ / ۵۱) هنگامى كه آنان به بيابان برسند ، ناپديد گردند . كسانى كه پيشاپيش رفته اند ، باز گردند تا از ماجرا باخبر شوند اما خود نيز به همان سرنوشت گرفتار شوند و آنانكه در پشت لشكر مى آيند ، خود را به محل حادثه رسانند و آنان نيز به سرنوشت محتوم ديگران بپيوندند." (مسند احمد: 287/6)

پس از اين معجزه ، حضرت با سپاهى بيش از ده هزار نفر رهسپار مدينه مى شود و پس از نبردى كوتاه با نيروهاى دشمن ، شهر را آزاد مى كند . با آزادى دو حرم شريف ( مكه و مدينه ) آزادى سرزمين حجاز و كنترل آن به پايان مى رسد ، حضرت از مدينه به سوى عراق روان مى گردد . در اين مسير سپاه ايرانيان و مردم آن ديار به رهبرى مرد خراسانى و شعيب بن صالح به امام ( عليه السلام ) پيوسته و با آن حضرت بيعت مى كنند .

امام به سرزمين عراق وارد مى شود . ابتدا اوضاع داخلى را سامان مى بخشد .

سپس گروههاى باقيمانده از لشكر سفيانى را شكست داده و شورشيان متفرقى را كه در گوشه و كنار تلاش هاى بى ثمرى عليه امام دارند ، سركوب مى كند .

آنگاه عراق را به عنوان مركز حكومت و شهر كوفه را پايتخت آن قرار مى دهد .

با اين اقدام حضرت ، كشورهاى يمن ، حجاز ، ايران ، عراق و دولتهاى خليج ، يكپارچه تحت فرماندهى و رهبرى آن وجود مبارك قرار مى گيرد .

بر اساس برخى روايتها پس از فتح عراق ، نخستين جنگ حضرت با ترك ها خواهد بود :
" اولين پرچمى كه براى جنگ برافراشته شود ، جهت مقابله با تركان است كه به شكست آنان منتهى گردد ." (معجم أحاديث الإمام المهدي : 328/1)
ترك در احاديث ما به تمام ساكنان مشرق زمين گفته شده است ، از اين رو ممكن است منظور از اين گروه تركهاى عثمانى يا حتى روسها باشند .

سپس ، حضرت سپاه بزرگ و مجهز خود را آماده كرده و به سوى قدس شريف حركت مى كند . سفيانى كه هنوز در دمشق مستقر است ، در برابر حضرت موضع مى گيرد . سپاه امام در نزديك دمشق در منطقه اى به نام " مرج عذراء " فرود مى آيد .

سرانجام حضرت و سفيانى وارد گفتگو مى شوند . اما با توجه به حمايتهاى گسترده مردم شام از حضرت ، سفيانى از موقعيت ضعيفى برخوردار است به طورى كه سفيانى بر اساس بعضى روايتها آماده واگذارى قدرت به حضرت مى گردد ، ولى گروهى از يهوديان و روميان كه از حاميان پشت پرده سفيانى اند به همراه معاونانش وى را سرزنش كرده و از اين تصميم برحذر مى دارند .
سرانجام سفيانى با بسيج تمام نيروهاى خود و حاميانش وارد نبردى سنگين و بزرگ با حضرت مى گردند . نبردى كه جبهه ساحلى آن از عكّا در فلسطين تا انطاكيه در تركيه و جبهه داخلى آن از طبريه تا دمشق و قدس امتداد مى يابد .
اما در اين نبرد ، خداوند ، دشمنان حضرت را به خشم و غضب خود گرفتار و آن سپاه بزرگ و مجهز را به دست تواناى ياران مهدى موعود ، تار و مار مى كند ، به گونه اى كه اگر يكى از افراد دشمن ، پشت سنگى مخفى گردد ، سنگ به سخن مى آيد و مى گويد : اى مسلمان ! اين يهودى پشت من پنهان شده ، او را بكش !
با اين نصرت و يارى آشكار الهى ، امام مهدى موعود ( عج ) پيروز مندانه بر قدس شريف وارد مى شود .

با شكست سنگين يهود و حاميانشان بدست حضرت ، آتش خشم غربى هاى مسيحى شعله ور مى شود و آنها با سرعت عليه حضرت و مسلمانان اعلان جنگ مى كنند . اما خبر حادثه غير منتظره بزرگى ، همه نقشه ها را ، نقش بر آب مى سازد :
فرود حضرت عيسى مسيح از آسمان به زمين !
اين واقعه كه يكى از نشانه هاى بزرگ عصر ظهور ، براى جهانيان است ، شادى و سرور همه مسلمانان و مسيحيان را فراهم مى آورد .

از احاديث ما مى توان حدس زد كه احتمالا حضرت مسيح همان كسى است كه بين حضرت مهدى و غربى ها ميانجي گرى مى كند تا قرارداد صلحى براى مدت هفت سال ميان طرفين بسته شود :
" بين شما و روميان چهار پيمان صلح بسته شود . چهارمين پيمان بدست مردى از فرزندان " هرقل " صورت گيرد و هفت سال پايدار ماند .
مردى از قبيله عبدالقيس به نام مستور فرزند غيلان از رسول خدا پرسيد : چه كسى در آن روز امام و پيشواى مردم خواهد بود ؟
حضرت فرمود : مهدى از فرزندان من ، مردى كه چهل ساله مى نمايد ، چهره اى همچون ستاره درخشان ، خالى بر گونه راست ، دو عباى قطوانى (*) بر دوش و از جلوه و شكوهى همچون مردان بزرگ بنى اسرائيل برخوردار است ، او گنجهاى زمين را بيرون كشد و شهرهاى شرك را آزاد سازد " (المعجم : 338/2)
(*) عباى قطوانى عبائى است سفيد كه در محلى به نام قطوان در كوفه بافته مى شود .

بر پايه احاديث ، اين پيمان صلح پس از دو ، سه يا هفت سال از طرف غربيها شكسته مى شود و شايد دليل آن وحشت فراوان آنها از موج عظيمى است كه مسيح (علیه السلام) در ميان غربى ها ايجاد مى كند ، بگونه اى كه بسيارى از آنان پذيراى اسلام گشته و از هواداران امام زمان ( عج ) مى گردند . از همين رو اروپائيان پيمان صلح را نقض كرده و با جمع آورى امكانات خود ، در قالب يك ميليون نيروى نظامى ، دست به هجوم غافلگيرانه و گسترده اى به منطقه شام و فلسطين مى زنند :
" آنان دست به مكر و حيله زنند و با هشتاد لشكر ، هر لشكر مركب از دوازده هزار نفر به سوى شما آيند. " (البخارى : 123/4)

در اين نبرد بزرگ ، مسيح (علیه السلام) آشكارا موضع خود را در دفاع از مهدى موعود ( عج ) اعلام مى كند و پشت سر آن حضرت در قدس شريف به نماز مى ايستد .

جنگ اروپائيان با حضرت در همان محورهاى جنگ قبلى حضرت با سفيانى و نبرد فتح قدس به وقوع مى پيوندد يعنى از عكا در فلسطين تا انطاكيه در تركيه و از دمشق تا قدس و مرج دابق . اما سرانجام شكست سنگين ، نصيب روميان و فتح و پيروزى از آنِ مسلمانان مى گردد .
پس از اين پيروزى ، دروازه هاى اروپا و غرب مسيحى به روى حضرت گشوده مى شود .

به نظر مى رسد كه پس از اين حوادث ، مردم بسيارى از كشورهاى اروپائى به شورش عليه دولتهاى خود كه مخالف حضرت مسيح و حضرت مهدي اند ، اقدام به تشكيل حكومتهائى با هوادارى از آن دو فرستاده خدا مى كنند .
بعد از فتح ا روپا و فرمانروائى حضرت بر آن سرزمين و مسلمان شدن بيشتر مردم ، مسيح (علیه السلام) رحلت مى كند و حضرت مهدى (علیه السلام) همراه مسلمانان بر پيكر او نماز مى گزارند .
روايات مى گويند : امام (علیه السلام) مراسم دفن و نماز را آشكارا و در حضور مردم انجام مى دهد ، تا همچون بار اول درباره اش سخن ناروا نگويند(ماجرای دروغین به صلیب کشیده شدن) . سپس پيكر پاك او را در پارچه اى كه دستباف مادرش مريم صديقه ( عليها السلام ) است كفن نموده و در جوار مزار شريف او در قدس و بر اساس روايتى ديگر ، در جوار پيامبر خدا در مدينه به خاك مى سپارد .

پس از فتح جهان و تشكيل دولت واحد ، امام (علیه السلام) جهت تحقق اهداف الهى در ميان ملت هاى مختلف دست به اقدامات گوناگون مى زند . او براى تعالى و شكوفائى زندگى مادى و تحقق رفاه همگان اقدام نموده و در گسترش فرهنگ و دانش ، و بالا بردن سطح آگاهى دينى و دنيايى مردم مى كوشد .

طبق برخى روايات ، نسبت دانشى كه آن حضرت بر علوم مردم مى افزايد ، نسبت ۲۵ به ۲ است ، يعنى اگر مردم تا آن زمان دو بخش از دانش را دارا باشند ، ۲۵ بخش ديگر را بر آن افزوده و در مجموع دانش بشر به ۲۷ درجه ارتقاء مى يابد .

همچنين در زمان حضرت ، ساكنان زمين به كرات ديگر آسمان راه مى يابند و حتى مرحله اى از درهاى عالم غيب به روى اين جهان مادى ، گشوده مى شود ،
و افرادى از بهشت به زمين بازمى گردند تا براى مردم آيت و نشانه اى الهى باشند ،
علاوه بر آن شمارى از پيامبران و امامان ( عليهم السلام ) به زمين بازگشته و تا زمانى كه خداوند اراده كند ، به حكمرانى مى پردازند .

در اين زمان جنبش دجّال ملعون و فتنه و آشوب او كه يك حركت فريبنده و انحرافى ست آغاز مى گردد ، او با بهره گيرى از پيشرفت رفاه و علومى كه در زمان امام (علیه السلام) صورت گرفته براى فريب پسران ، دختران و زنان كه بيشترين پيروانش را تشكيل مى دهند ، از ابزار و روش هاى مدرن شعبده استفاده مى كند .
دجال با بهره گيرى از نيرنگ هاى خود موجى از فتنه و آشوب در جهان بوجود مى آورد و بسيارى از مردم ، فريبكارى هاى او را باور مى كنند ، اما حضرت نيرنگ هاى وى را آشكار ساخته و به زندگى او و هوادارانش خاتمه مى دهد .



اين دورنمائى از آغاز حركت و انقلاب جهانى حضرت مهدى موعود ( عليه السلام ) بود
گزارش تخلف
بعدی